زبانحال امام صادق علیهالسلام قبل از شهادت
ز هر طرف به کمان تیر غم زمانه گرفت دل مرا که بسی بود خون، نشانه گرفت چو جدّ خویش علی سالها بخانه نشاند ز دیدهام همه شب اشک دانه دانه گرفت هـنـوز خـانـۀ زهـرا نرفـتـه بود از یاد که آتش از درو دیوار من زبانه گرفت سپاه کـفـر به کـاشـانـهام هـجـوم آورد مـرا به زمـزمه و نـالـۀ شبـانـه گرفت ز باغ فـاطمه صیّاد، مـرغ سوخته را دل شب آمد و در کـنج آشـیانه گـرفت سـر بـرهــنـه و پـای پـیـاده بُـرد مـرا پـی اذیّـت مـن بـارهـا بـهـانـه گـرفـت هـنـوز خـسـتـگـی راه بــود در بـدنـم که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت هزار شکر که زهـر جـفـا نجـاتـم داد مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت چه خوب اجر رسالت گرفت آل رسول که گه به زهر جفا گه به تازیانه گرفت گرفت تا سمت نـوکـری ز ما «میثم» مقام و سروری و قدر جاودانه گرفت |